نیک آهنگ کوثر: از «قلعه حیوانات» تا «حیواناتی که بر ما حکومت می‌کنند»

…ساندیس ما خوش آمدی!

ما ایرانی‌ها متخصص «سمبل» سازی هستیم. یعنی خیلی راحت می‌توانیم یک اسم، یک موضوع، یک کالا، یک شکل را تبدیل به عنصری فراموش نشدنی کنیم. مثالش، نام هایی که از اول انقلاب روی روحانیون گذاشته شد را در نظر بگیرید.

خیلی‌ها الان نمی‌دانند چرا به هاشمی رفسنجانی «کوسه» می‌گویند. یک خبرنگار خارجی روزی از من وجه تسمیه را پرسید. او در جایی شنیده بود که هاشمی چون همه رقبایش یک جوری از میدان حذف شده‌اند، این اسم روی‌اش گذاشته شده. حالا من باید برایش توضیح می‌دادم که در ایران به مردان بدون ریش، کوسه می‌گویند… بعدها خودم باعث شدم که به آیت‌الله مصباح یزدی، یک عنوان جانوری دیگر داده شود. وقتی در بهار سال ۱۳۸۰ در قم از آقایی که می‌شد حدس زد با ریش‌تراش قهر است و احتمالا هر هفته در نماز جمعه قم، علیه من و امثال من هزار و یک لعنت می‌فرستد پرسیدم که مدرسه آیت‌الله مصباح یزدی کجاست؟ جواب داد مدرسه «استاد تمساح» را می‌خواهی؟ فهمیدم که متاسفانه یا خوشبختانه آن کارتون، کار خودش را کرده.

اما نکته جالب این است که در طول هفته‌های گذشته، مخالفان تقلب انتخابات و کسانی که حاضر نشده‌اند در برابر آنچه در ماه‌های اخیر شاهد‌اش بوده‌اند، از سوی نماینده حاکمیت در مشهد (که البته در تهران سخنرانی می‌کرد!) با «بزغاله» و «گوساله» مقایسه شده‌اند. جالب‌تر آنکه رهبری نظام هم به عنوان کسی که بالادست امام جمعه مشهد محسوب می‌شود، چیزی نگفته است.

البته هدف امام جمعه مشهد، خوار کردن معترضان بوده است، نه چیز دیگری، چیزی که اندکی با بازی‌های ما کارتونیست‌ها متفاوت است.

دیروز و همین‌طور چند روز پیش، در مقابل بزغاله‌ها، گوسفندان «رام» را به نمایش گذاشتم، آن هم بر اساس منطق «قلعه حیوانات». یادش بخیر… دوره‌های اول کلاس‌های خانه کاریکاتور، از هنرجویان می‌خواستم این کتاب را مصور کنند… نتیجه عالی بود. اما در فضای سال ۱۳۷۵ نمی‌شد بدون خودسانسوری در باره کارها حرف زد. بچه‌ها شخصیت‌های حکومتی را اندکی با کاراکترهای کتاب مقایسه کرده‌ بودند. یکی از هنرآموزان می‌خواست بگوید «ناپلئون» شبیه رهبری است، که توی حرف‌اش پریدم. از او خواهش کردم در طبقه دوم خانه کاریکاتور برایم توضیح دهد چرا به این نتیجه رسیده؟

تازه آن زمان، آیت‌الله خامنه‌ای اینقدر مورد انتقاد و نفرت نبود و بسیاری او را منطقی‌تر از بقیه می‌دانستند.

تاسف خوردم از آن‌که نمی‌شد کارهای هنرآموزان را جایی علنی کرد. چنان مقایسه‌ای کرده بودند که آدم دردش می‌گرفت…از آنی که سال‌ها درد کشیده بود، رفیقی را در دهه ۶۰ از دست داده بود، تا آنی که پدرش در سال ۶۱ پاک‌سازی شده بود و همه حزب‌اللهی‌ها را گوسفند می‌کشید.

سرکوزی، اثر ریکور

آن سال‌ها کتابی در ایران ترجمه شد از سه کاریکاتوریست بزرگ فرانسوی تحت عنوان «حیواناتی که بر ما حکومت می‌کنند». مولاتیه و دوستانش ریکور و موروشوان در سال‌های آخر دهه ۸۰ و اول دهه نود، تغییر شکل بسیاری از سیاستمداران را به حیوانات در سه «فریم» را به نمایش گذاشته بودند. متاسفانه ناشر ایرانی نمی‌توانست کاریکاتور آیت‌الله خمینی را منتشر کند.

اما، به عنوان یک کارتونیست، می‌توانم بگویم که هدف من از مقایسه انسان‌ها با حیوانات، اهانت‌آمیز نیست… با آنکه می‌دانم بسیاری برداشتی دیگر خواهند داشت. و البته نمی‌خواهم لج کسی را در بیاورم، حتی دوستانی که در «حماسه» ۹ دی، ساندیس نوشیدند (یا شیر کاکائو!). ولی، به عنوان یک رسم دیرین، می‌خواهم مخاطبان کارتون را با این نکته آشنا کنم که مقایسه‌های حیوانی-انسانی، سابقه‌ای طولانی دارد که شاید به خاطر خودسانسوری‌های ۳۰ سال گذشته، از این کار غافل مانده‌ایم.

واقعا، آیا ما در قلعه حیوانات گیر نکرده‌ایم؟

نیک آهنگ کوثر
خودنویس

رسانه شمایید


کاریکاتورهای نیک آهنگ کوثر: گزیده ۵ دیماه ۸۸

برگه لبخنـد و تلخنـد


بیان دیدگاه